moradmand عمومي
|
آنچه در اينجا مطرح ميشود ويژگيهايي در هنگام خريد كتاب كمك درسي مطلوب را نشان ميدهد و در شرايط كنوني ايران انتظار نميرود همهي اين ويژگيها در كتابهاي درسي وجود داشته باشد يا رعايت شود. اميد ميرود كارشناسان و نويسندگان كتابهاي درسي با توجه بيشتر به اين ويژگيها در راستاي آمادهسازي كتابهاي بهتر گامهاي بلندتري بردارند. همچنين، در نظر داشتن اين ويژگيها به معلمان و كارشنان امكان ميدهد كه نقد علمي بهتري از كتابها و مواد آموزشي داشته باشند و اين توانايي را به معلم ميدهد كه هنگام تنظيم طرح درس به همهي هدفها و معيارهاي آموزشي توجه داشته باشد. ين ويژگيهاي بيستگانه نتيجهي پژوهش و بررسي مرتضي خلخالي، كارشناس برنامهريزي درسي، است كه با اجازه از ايشان در اينجا ميآيد.
1. مطالب و فعاليتهاي پيشنهادي در كتاب درسي بايد بر اساس برنامهي مشخص و هدفهاي آموزشي معيني باشد. برنامهي درسي با همكاري كارشناسان رشتهي درسي، كارشناسان روانشناسي يادگيري، روشهاي تدريس و برنامهريزي درسي و با توجه به هدفهاي كلي آموزش و پرورش كشور، هدفهاي مقطع تحصيلي و هدفهاي درس مورد نظر و در نظرداشتن هدفهاي كلي كشور و هدفها و انتظارات آموزشي محلي و منطقهاي انجام ميشود. هرچه اين برنامه مفصلتر و فنيتر بيان شود، بيشتر به نويسنده و ارزشياب كمك ميشود تا كار خود را به شيوهي درستتري انجام دهد. برنامهي تفصيلي شامل ريز مطالب و موضوعهاي درسي و كلياتي دربارهي هدفهاي رفتاري، نوع فعاليتها و روشهاي آموزش مطالب و اصول ارزشيابي است. اين برنامه در ايران در سازمان پژوهش و برنامهريزي درسي، اما در بسياري از كشورهايي كه نظام برنامهريزي نامتمركز دارند، در مراكز استانها با همكاري مركز اصلي در پايتخت آماده ميشود.
2. توالي مطالب بايد در يك خط سير مشخص و به صورت منطقي و با توجه به يادگيريهاي پيشين دانشآموزان باشد همانگونه كه توالي مطالب در هر طرح درس بايد بر پايهي دانستههاي پيشين و در چهارچوب هدفهاي مشخصي باشد، عرضهي مطالب و توالي آنها در كتاب درسي نيز بايد چنين باشد. توجه به برنامهي درسي مقطع يا سال پيش و پيشنيازهاي مفهومي و مهارتي به هنگام نوشتن كتاب بسيار زيربنايي است. همچنين، رعايت توالي معقول و منطقي مفاهيم در چينش فصلها و گفتارها بسيار تعيينكننده است. ساختار هر رشته از دانش برپايهي سلسلهمراتبي شكل ميگيرد كه ترتيب منطقي مفاهيم آن را ميتوان در يك هرم جاي داد؛ مفاهيم بنياديتر و عموميتر در طبقههاي پاييني و نزديك به قاعدهي هرم و مفاهيم اختصاصيتر و فرعيتر در طبقههاي بالايي آن جاي ميگيرند. براي مثال، در درس رياضي هرگاه بحثي از حجم به ميان آيد، به پيشنيازهاي آن، ازجمله چهارعمل اصلي، طول و سطح، پرداخته ميشود. نويسنده يا معلم هنگام عرضهي مطلبي كه مربوط به طبقهي معيني از هرم است، بايد به دانستنيهاي طبقهي پيشين آن توجه داشته باشد و آنها را به عنوان زيربنا به كار برد.
امتیاز:
بازدید:
|
|
[قالب وبلاگ : سایت آریا] [Weblog Themes By : sitearia.ir] |